بهترین معلّمان کسانی هستند که اوقات خود را صرف یادگیری میکنند. البته، همه معلّمان، دانشآموز خوب نیستند. وقتی اسکالر وایلد مینویسندکه «هر کس در یادگیری ناتوان است به شغل معلّمی روی میآورد»، در واقع احساس برخی از مردم را منعکس میسازد. این نظر بدبینانه درباره معلّمان، متأسفانه، حتی امروزه نیز تا حدودی صحیح است، زیرا برخی از معلّمان با شروع کار تدریس، یادگیری را کنار میگذارند. جهانِ در حال تغییر از کنار آنها میگذرد و به سرعت آنان را در وضعیتی قرار میدهد که دیگر آمادگی تدریس کارآمد را ندارند. برعکس، معلّمان خوب، تحولات مربوط به رشته خود را تعقیب میکنند و دائماً مهارتهای خوب قبلی خویش را افزایش میدهند و همواره در حال یادگیری هستند(گلاور و برونینگ، 1375، ص 16). ابزارها و تجهیزات فراوانی در اختیار دانشآموزان امروزی قرار دارد که آنها هر لحظه میتوانند به آخرین یافتههای علمی در خصوص محتوای درسی دسترسی یابند. معلم امروزی اگر مخالف تکنولوژی و پیشرفت فناوری باشد، مسلماً نمیتواند تدریس مؤثری داشته باشد. استفاده بهینه از ابزارها و تجهیزات نوین در امر تدریس، دیدگاه دانشآموزان را بهبود بخشیده و زمینه ارتقای انگیزه و دلبستگی به مدرسه را فراهم میکند. معلّمی که از لحاظ فکری با دانشآموزان خود فاصله زیادی داشته باشد، به گونهای که دانشآموزان از کتابهای الکترونیکی و ابزارهای نوین استفاده میکنند و معلم همواره از روشهای سنتی برای تدریس خود بهره میبرد، چنین عملکردی، موجب کاهش ارتباط مؤثر با دانشآموزان میشود.
معلّمان بهعنوان کارگزاران سیستم تعلیم و تربیت، تنها وظیفه انتقال صرف محتوا را بر عهده ندارند. بلکه در جامعه داناییمحور، سازمانها خود نیز یاد میگیرند و به دیگران نیز یاد میدهند. سیستم تعلیم و تربیت، زمانی میتواند موفق عمل کند که خود یاد بگیرد و کارگزارانش را نیز آموزش دهد. سیستمی که تنها به انتقال محتوا بپردازد و در جهت بهسازی توان علمی کارگزاران خود تلاش نکند، نمیتواند پاسخگوی نیازهای جامعه امروزی گردد. معلمان عصر نوین، نهتنها یک معلّم هستند،بلکه خود نیز شاگردانی متعهدند.